اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/


یک نوع دلبستگی داریم...!

آقا با مشخصات ظاهری خوش ظاهر، خوش پوش، قد بلند، خوش صحبت اما بیکار ، عاشق دختر خاله خودش به مشخصات ظاهری بسیار کوتاه قد (زیر یک متر) ، قیافه بسیار معمولی ( با توجه به شرایط قدی ) ، پرحرف و ناوارد در صحبت کردن اما کارمند رسمی یک سازمان شده!

عیب نیست ها، عجیب هم نیست ؛ فقط مشکل اینجاست که آقا در فاصله مابین خواستگاری و جواب گرفتن از دخترخانم، کارت بانکی او را قرض گرفته تا بعدا به او برگرداند!

پ.ن: یک اتفاق کاملا واقعی در اداره ی ما...!



  • یک ایرانی


یک دکه مطبوعاتی داریم ...!
پر طرفدارترین کالای مطبوعش(!) ، یک چیزی است که دقیقا نمیدانم چیست اما ظاهر افرادی که برای خرید این جنس خاص به دکه مورد نظر مراجعه میکنند، نشان میدهد با سریال دهه هفتادی آینه عبرت کاملا همخوان است!
این دکه به گفته شاهدان عینی، نقش بسزایی در پیشبرد اهداف "خودسازانه" معتادان دارد و با اینکه صاحب آن بارها بازداشت شده، اما دو سه روز بعد، فعالتر و هدفدارتر از گذشته سر پستش برگشته!


  • یک ایرانی


یک دستگاه قضایی داریم ... !

برای اقدام به گرفتن حق و حقوق چندماه عقب افتاده ات از یک حق خور مال مردم خور ، باید ابتدا جیب همین دستگاه قضایی را پر کنی،؛ شاید که در این اوضاع بلبشو، فرجی در احقاق حقت حاصل شود!

پ.ن: اللهم خلصنا من جیب بر بظاهر قانونی !!!


  • یک ایرانی


یک درمانگاه داریم...!

سه دکتر عمومی اش در ۳ شیفت مختلف طی دو شبانه روز، تجویزهای دارویی کاملا متفاوتی برای یک نوع بیماری داشته اند که هنوز هیچکدام در بهبود بیماری یا علایم آن، افاقه نکرده!

پ.ن: اللهم خودت اشف کل مریض!



  • یک ایرانی

یک مملکت داریم ...!
نویزهای سانسورچی ها فراوان، بگیر و ببند فراوان، روسپی فراوان، آلودگی فراوان ، گرانی فراوان، خفقان فراوان، دردهای عجیب و غریب فراوان، ظلم فراوان و ....
در مقابل هوا برای تنفس کم، واقعیت دستمالی شده، خدا دور از دسترس، گرانی در حال بیداد، اقتصاد داغان، درمان گران، بیکاری شایع، لبخند واقعی افسانه و ...

پ.ن: امروز هوای بیشتر مناطق پایتخت بوی فاضلاب و خردل میداد! خدا میداند چه سوغاتی در راه است ... بقول حافظ شیراز: ستاره می‌شمرم تا که شب چه زاید باز...!


  • یک ایرانی


یک عمده فروش برنج داریم...!

عمده فعالیتش در سطح محله، خاله زنک بازی و خبر کذب پراکنی و به بهانه های مختلف، کشیک دادن بیرون مغازه و پاییدن تردد و حرکات هم محله ایهاست. 

همسایه ها دورادور نام "عمده نیوز" را رویش گذاشته اند اما گفته میشود چنان اخبار دروغ نابی دارد که اصلا نمیشود از شر (!) همنشینی با او گذشت! برای همین مغازه اش همیشه پر از آدمهای شبیه خودش است.

پ.ن: جالب است ها .به همان شدت که از بعضی چیزها متنفریم، میخواهیم!


  • یک ایرانی


یک همسایه داریم ...!

معتقد است اگر در مصرف آب و برق و گاز صرفه جویی کنیم، به نفع عراق و قطر و امارات و روسیه و دیگر کشورهای پیرامون کشورمان است!!! میگوید: " اگر خودمان مصرف نکنیم، صادر میشود و پولش هم میرود در جیب بزرگان!!!

پ.ن: من با این نظر  بسیار مخالفم. شما چه فکر میکنید؟


  • یک ایرانی


یک همکار داریم...!

مادر یکی از دوستانش به رحمت خدا رفته است و او دارد در کمال ادب و با رعایت لفظ قلم بسیار،  به دوستش تسلیت میگوید. 

وسط ابراز احساسات و همدردی، ناگهانی میگوید: " حالا جنازه ش کجا هست؟! ببخشید منظورم نعش مادرت ه! "

ما همکاران: o_0



  • یک ایرانی


یک کارمند داریم ...! 

بزرگترین خدمتش در ایام کاری هفته، چک کردن کارتابل دیگر همکاران و کسب اطلاعات یواشکی پیرامون اضافه کار و تعطیل کاری و اضافه حقوق آنهاست.

وی در برخی ساعات روز و در گامهای بزرگتر ، کسب دزدکی اطلاعات خصوصی از پرونده کاری آقایان همکار بخصوص تازه واردها را به منظور تورافکنی برای تکمیل دینش(!) در دستور کار دارد!!!

پ.ن : اما نمیدانم علیرغم سعی ۱۰. ۱۲ ساله او در تور انداختن سر راه همکاران مجرد، چرا هیچکس حاضر نیست در تکمیل دین و شیرینی دادن با او.شریک شود؟!


  • یک ایرانی


یک عروس خانم داریم...


روز خواستگاری ، به تاسی از پیامبر ص و ائمه معصومین ع ، شعار ساده زیستی و قناعت را مبنای زندگی خود قرار دادند و درست بعد از عقد، به زندگی دختتر خاله و پسر عمه و دوست و همکار و همسایه تاسی فرمودند و محکم اعلام نمودند که: " یا اونی که من میگم و من میخوام یاااا طلااااق! "


پ.ن : اللهم خلصنا من منافق فی الامور ازدواج ! 


  • یک ایرانی