اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/

41

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ


یک اداره داریم ...!

به شدت سرگرم کار بود که کسی از بیرون اتاق صدایش کرد. یک خانم جا افتاده بود که با سر اشاره کرد چند لحظه برود بیرون که کارش دارد! همانطور سرپایی و درعرض دوسه دقیقه مطمئن شد کارمند است و پرسید نوع قراردادش چیست و بعد با خنده گفت که برای پسر بیکارش دنبال همسری کارمند می گردد و بعدش هم گفت که پسرش از زنی که بیکار و علاف در خانه بچرخد و فقط دنبال چشم و همچشمی برای خرید اجناس برای خانه اش باشد، اصلا و ابدا خوشش نمی آید!!!!

آخر همین صحبت دوسه دقیقه ای:

آن خانم( با صمیمیت فراوان): خب نظرتون چیه؟! پسر من خیلی سالمه هااااااا!

خانم کارمند: 8-| :-|



 

  • یک ایرانی

نظرات  (۳)

  • سورمه بانو
  • قراردادشم پرسیده! پسره از زن بیکار خوشش نمیاد!
    بعضیا  چه اعتماد به نفسایی دارن. کلاس بذارن برامون ببینم رمز موفقیتشون چیه.
    پاسخ:
    :)) بیچاره همکار ما
  • سوته دلان
  • اون پسر بیکار بهش بد نگذره یه وقت!!

    آخرالزمونه...!!
    پاسخ:
    :)) والا چی بگم!
  • مسعود نصرتی (نوین)
  • عجب اداره‌ای دارین شما و عجب پسری دارن اون خانوم :-)
    پاسخ:
    :))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">