اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/

۳۵ مطلب با موضوع «کار مردم» ثبت شده است


یک سازمان داریم ...

شرط لطف و دست و دل بازی را تمام کرده و بمناسبت ازدواج یکی از کارکنانش، ششششششش میلیووووون تومان (!) وام خرید وسایل داده تا ظرف دو سال بصورت اقساط آن را به سازمان برگرداند.

متاسفانه ازدواج کارمند نامبرده ظرف همان ماه اخذ وام، از عقد به طلاق انجامیده و وام عملا صرف بخشی از هزینه های طلاق شده است.

حالا که سازمان از بهم.خوردن زندگی کارمندش مطمئن شده، میگوید یا لیست و صورت حساب خرید وسایل با شش میلیون تومان وام دریافتی را بیاور یاااا وام را درسته و کامل و یکجا پس بده!!


پ.ن: :-/


  • یک ایرانی


یک شرکت آب و فاضلاب داریم ...

بعد از گذشت ساااالها عاقبت قرار است طرح جمع آوری فاضلاب شهری را اجرایی کند. در این راستا از هر خانوار مبلغ حدود چهار میلیون تومان ناقابل گرفته است تا پس از اجرای کانالهای مشخص، وارد فازهای بعدی این عملیات شود. در این میان مالکانی هم بوده اند که یا توان پرداخت مبلغ تعیین شده را نداشته و یا در پرداخت مبلغ، تاخیر داشته اند.

نتیجه این اتفاق، احداث کانال مقابل خانه هایی است که مالکشان پول مورد نظر را پرداخت کرده و بقیه خانه های بدهکار فعلا از همین کانال بدوی، نصیبی ندارند. اینکه تکلیف اجرای این پروژه که به اصطلاح "سراسری" هم هست چه میشود، فقط خداوند میداند و مسئولان ذیربط!

آیا این پروژه هم به دیگر پروژه های پول از مردم استانده (!) نیمه تمام اضافه خواهد شد؟!



  • یک ایرانی


یک شهرداری داریم...

سه سال مدام در زمان تعیین بودجه، یک پروژه دم دستی تکمیل شده را بعنوان یک پروژه در دست اجرا در لیست دیگر پروژه هایش میگذارد که بتواند بابت آن چند صد میلیون، بودجه بیشتری بگیرد! 

پ.ن: از نزدیک در جریان بوده و دیده ام که می گویم.

  • یک ایرانی


یک شاکی حقوقی داریم ...

صبح اول وقت برای گرفتن حق و حقوقش میرود دادگاه و بی توجه به دهها نفر آدمی که خیلی زودتر از او و حتی کارکنان دادگاه آمده اند و در انتظار روشن شدن دستگاه نوبتدهی و گرفتن نوبت هستند، به محض روشن شدن دستگاه نوبت میگیرد و کاری به اعتراض دیگر منتظران ندارد!

آخر دوست عزیز، جناب، محترم، آقاااا که دنبال حق و حقوق خودت هستی؛ آیا این حق است که اعاده حقوق شما به قیمت پایمال شدن حقوق دیگرانی که شبیه به خودت، دنبال حقوق از دست رفته شان هستند، تمام شود؟!

پ.ن: از ریز شدن روی این مسئله که این اتفاق در جایی که داعیه دفاع از حقوق مردم دارد رخ داده است ، گذشتم اما شما این موضوع را درشت ببینید!!


  • یک ایرانی


یک فرودگاه بین المللی داریم ...!

احتمالا از زبان چرب و نرم مسئولان امر ، اینکه در خلوت محدوده ی خارج از شهر، دور از دسترس و در جوار مقبره اموات بنا شده، از محاسنش محسوب میشود. اینکه دور و برش تقریبا خالی از تراکم بناهاست هم جزو خوبیهایش است. اینکه احتمالا در راستای طرح کویرزدایی بنا شده هم صد در صد جزو نیکی های این فرودگاه است اما ...

اما هیچ مسئولی زبان چرب و نرمش را بکار نمی اندازد تا بگوید چرا در طول سالنهای انتظار، برای مشایعت کنندگان یا به استقبال رفتگان، صندلی یا جایگاهی برای نشستن وجود ندارد!

آخر این چه رسم مهمان نوازی است که به این شیوه، مهمان را به بهانه نبود جای نشستن و استراحت ، مجبور به ترک هرچه سریعتر فرودگاه میکنید؟ 

پ.ن ۱: تخلیه امن اضطراری از نوعی دیگر !


  • یک ایرانی


یک اقتصاد درست و درمان داریم ...!

اینکه برای گرفتن یک کیلو گوشت قرمز باید با کارت ملی و دفترچه درمانی ، صبح کله سحر از خانه بیرون بزنی و تا ظهر توی صف بایستی با خودت است اما اینکه حوالی ظهر در آن صف عریض و طویل، چیزی به تو برسد با خداست !

پ.ن: اقتصاد مقاومتی مال ماست ، بی مقاومت و مفت مفتش مال بالا نشینها!


  • یک ایرانی


یک بیمارستان معروف داریم ...

ساعت ۲۱  به بعد هر کس به آنجا مراجعه کند، به تجویز پزشک اورژانس و پس از  به اصطلاح بررسی چند دقیقه ای ، حتماااا در CCU بستری میشود و فردا یا پس فردایش حتمااا باید با آنژیوگرافی درمان شود وگرنه امورات بیمارستان نمیگذرد!

بعد از آنژیو، هم معمولا اعلام میکنند: "رگهای اصلی باز بود ، مویرگها گرفته بود که با آنژیو نمیشود کاری کرد اما لطفا کمی بیشتر مراقب باشید."

پ.ن: o_O 

  • یک ایرانی

یک بابا جان بازنشسته داریم ...!
هر سال زمستان مخصوصا در روزهای بارندگی، هر مامور برق و گاز و آبی که برای دیدن کنتور ، زنگ در خانه را بزند، بابا جان به استقبالش می رود و او را تعارف به چای داغ میکند! حالا درست است که هیچ مامور وظیفه شناسی برای چای خوردن و گرم شدن ، داخل خانه نمی آید اما این مهربانی دلش را که گرم می کند؛ نمی کند؟!

  • یک ایرانی


یک دستگاه قضایی داریم ... !

برای اقدام به گرفتن حق و حقوق چندماه عقب افتاده ات از یک حق خور مال مردم خور ، باید ابتدا جیب همین دستگاه قضایی را پر کنی،؛ شاید که در این اوضاع بلبشو، فرجی در احقاق حقت حاصل شود!

پ.ن: اللهم خلصنا من جیب بر بظاهر قانونی !!!


  • یک ایرانی


یک درمانگاه داریم...!

سه دکتر عمومی اش در ۳ شیفت مختلف طی دو شبانه روز، تجویزهای دارویی کاملا متفاوتی برای یک نوع بیماری داشته اند که هنوز هیچکدام در بهبود بیماری یا علایم آن، افاقه نکرده!

پ.ن: اللهم خودت اشف کل مریض!



  • یک ایرانی