اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار مردم» ثبت شده است


یک فرودگاه بین المللی داریم ...!

احتمالا از زبان چرب و نرم مسئولان امر ، اینکه در خلوت محدوده ی خارج از شهر، دور از دسترس و در جوار مقبره اموات بنا شده، از محاسنش محسوب میشود. اینکه دور و برش تقریبا خالی از تراکم بناهاست هم جزو خوبیهایش است. اینکه احتمالا در راستای طرح کویرزدایی بنا شده هم صد در صد جزو نیکی های این فرودگاه است اما ...

اما هیچ مسئولی زبان چرب و نرمش را بکار نمی اندازد تا بگوید چرا در طول سالنهای انتظار، برای مشایعت کنندگان یا به استقبال رفتگان، صندلی یا جایگاهی برای نشستن وجود ندارد!

آخر این چه رسم مهمان نوازی است که به این شیوه، مهمان را به بهانه نبود جای نشستن و استراحت ، مجبور به ترک هرچه سریعتر فرودگاه میکنید؟ 

پ.ن ۱: تخلیه امن اضطراری از نوعی دیگر !


  • یک ایرانی


یک شهر داریم ...!

مالیده شدن دو خودرو مگان و پیکان در وسط یکی از بزرگراههایش و توقف ناگهانی آنها، همین امروز صبح باعث شد پنجاه شصت متر عقبتر، 4 خودرو دیگر با هم تصادف کنند! جالبترین بخش ماجرا این بود که مگان و پیکان خود را به لاین کندرو کشیده و پس از دقایقی مصالحه کردند و رفتند اما آن 4 خودرو و راننده هایشان همچنان ....!

پ.ن: مقصر که بود؟! راننده مگان، پیکان یا پنجاه شصت متر عقبتر و همان خودرویی که پس از دیدن ازدحام ناگهانی پس از این تصادف جزیی در بزرگراه، با توقف ناگهانی باعث شده 3 خودرو دیگر به هم برخورد کنند؟!


  • یک ایرانی


یک مسجد محله داریم ...!

حاج آقا امام جماعتش روی دستش خالکوبی دارد!!! ما ندیده ایم ها؛ اهالی محله می گویند!

و اتفاقا آنهایی که این حاج آقا را ندیده اند، با شنیدن وصف خالکوبی پشت دستش، برای یک بار هم که شده، می روند مسجد تا از نزدیک ببینند!!!

پ.ن: بحق چیزهای ندیده اما شنیده!


  • یک ایرانی


یک هم سرویسی داریم ...!

علیرغم چهره متکبر هر روزه اش، علیرغم بی تفاوتی اش، علیرغم چهره بی روح و متفاوتی که در این پنج سال کارمندی از او شناختم، چنان با مهربانی، دست و صورت پیرمرد موتور سوار تصادف کرده را می شست و دست و پایش را می مالید تا حالش بهتر شود که اشک به چشمهایم دوید ....!

پ.ن: مسن است با ظاهر خیلی شسته رُفته. هم سرویسی مان نیست اما همانجایی که من صبحها منتظر رسیدن سرویس اداره ام می مانم، او هم منتظر آمدن سرویسش می ایستد و تا وقتی ماشین برسد، سیگار دود می کند. همیشه فکر می کردم آدمی متکبر و مغروری است که توجهی به پیرامونش ندارد اما .... اما وقتی پیرمرد تصادف کرده بود و خیلی ها داشتند به منظره تصادف نگاه می کردند و خیلی ها بی توجه به گوشی شان مشغول بودند تنها او ....!

زود قضاوت نکنید!


  • یک ایرانی


یک اداره داریم ...!
خدا جان می بینی؟‍! این تصویری که بصورت سراسری روی دسکتاپهای سازمان قرار گرفته، نشان می هد که چرا من از انجام کار ارباب رجوعهای بینوا مدام در می مانم!!!
پس لطفا عنایتت را به من بیشتر کن که اینقدر بخاطر رفع و رجوع خواسته های خودم، نگاهم به بالا نباشد و آن پایینترها/ آنجاهایی که ارباب رجوعها منتظر حرکت من برای حل مشکلشان هستند را هم ببینم!

پ.ن: ممنون خدا جان! :)


  • یک ایرانی


یک شهرداری محترم داریم ...!

سالهاست شعار مقابله با بحران می دهد، وعده تعامل با سازمانهای خدمات رسان برای کمک به مردم در زمان بحران می دهد، مانور آتش سوزی و زلزله و هزار دنگ و فنگ دهان پرکن برگزار می کند اما ..... اما چند دقیقه بارش پیش بینی نشده باران در شهر مساوی است با یک هفته تلاشش برای جست و جوی اجساد و مفقودین و ....!!!!

پ.ن: ندارد!!! کلام از این واضحتر؟!


  • یک ایرانی


یک محله داریم ...!

پارکهای بدون دخانیاتش، پاتوق سیگاریهایی است که مطمئن نیستم بخاطر بیسوادی نمی توانند تابلو "استعمال دخانیات ممنوع!" را بخوانند؟

یا با خودشان و شهروندان و هم محله ای های حاضر در پارک دشمنند؟

و یا با شهرداری محترم که پارک بدون دخانیات برایشان درست کرده تا از دست کم در حین فراغت، از آسیب به خودشان و دیگران دست بردارند، لجبازی می کنند؟! .... 


توضیح نوشت: "یک اداره داریم ...!" از این پس در ابعاد وسیعتری در " اینجا ایران است ...!" به فعالیت خواهد پرداخت.


  • یک ایرانی


یک اداره داریم ...!

همزمان با ماه مبارک رمضان، هر آبسردکنی که توی راهروهای سازمان بود را جمع کردند؛ صرفا برای مبارزه با روزه خواری ... آنوقت دوسه روز پیش یک ارباب رجوع مسن توی لابی سازمان تشنج کرده بود، مردم رفتند از سرویس بهداشتی آب خوردن برایش آوردند که حالش کمی سرجایش بیاید .....!

پ.ن: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست ....



  • یک ایرانی


یک اداره داریم ...!

- سلام روابط عمومی (...)؟

* سلام. بفرمایید!

- من به اشتباه از لیست یارانه بگیرها حذف شده ام! کمکم کنید. بچه های فوق لیسانس بیکار دارم ... بازنشسته ام ....

*عذر میخواهم اما شما باید با وزارت (...) تماس بگیرید. این موضوع به ما مربوط نمیشود آقای محترم!

-( با عصبانیت هرچه تمامتر!! ) پس شما آنجا چکاره اید؟! نشسته اید به مردم خدمت کنید نه فقط پول مفت بخورید! حرامتان باشد به حق گلوی بریده ...... !!!!

* :-O   :-|

پ.ن: گاهی انتظار زیادی دارند بعضی ارباب رجوع ها ... 



  • یک ایرانی


یک اداره داریم ...!

خانم نسبتا مسنی بود، طی روزهای گذشته چندین بار در حال رفت و آمد، از مقابل اتاقمان دیده بودمش. توی آسانسور - وقتی می خواستم به دفتر رییس بزرگ بزرگ سازمان بروم - بهم برخوردیم و من یکهویی(!) پرسیدم: «کاری هست بتونم براتون انجام بدم؟»

با گِلِه گفت: « می تونی ولی کمک نمیکنی چون به ضررت تموم میشه ...»

و وقتی برایم مشکلش را تعریف کرد، دیدم براحتی می توانم کمکش کنم؛ جوری که دیگر راهش به سازمان ما نیفتد ولی اجازه اش را ندارم ... چرا؟! چون راهنمایی ام، منافع سازمانی را که در آن کار می کنم بخطر می اندازد .... 

هنوز از خودم و کارم و ترسم دلگیرم ...

پ.ن: کاش موقع کمک برای حل مشکل ارباب رجوع، هیچ "باید" و "نباید"ی دست و پای کارکنان سازمانها و ادارات را نبندد ... 


  • یک ایرانی