اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارمند» ثبت شده است


یک سازمان داریم ...

شرط لطف و دست و دل بازی را تمام کرده و بمناسبت ازدواج یکی از کارکنانش، ششششششش میلیووووون تومان (!) وام خرید وسایل داده تا ظرف دو سال بصورت اقساط آن را به سازمان برگرداند.

متاسفانه ازدواج کارمند نامبرده ظرف همان ماه اخذ وام، از عقد به طلاق انجامیده و وام عملا صرف بخشی از هزینه های طلاق شده است.

حالا که سازمان از بهم.خوردن زندگی کارمندش مطمئن شده، میگوید یا لیست و صورت حساب خرید وسایل با شش میلیون تومان وام دریافتی را بیاور یاااا وام را درسته و کامل و یکجا پس بده!!


پ.ن: :-/


  • یک ایرانی


یک کارمند داریم ...!

شاید درست نباشد اما باید بگویم توی عمرم آدم به خود بزرگ بینی، نفهمی و کم عقلی او ندیده ام! ساده ترین حرفها را نمی فهمد و کارهایش جوری است که فقط باید دعا کنی با نادانی هایش، اگر نفعی به تو و اطرافیان نمی رسد، دست کم ضرری هم نرسد اما حساب یک ریال پولش را دارد و مراقب است توانایی از خودش نشان ندهد که در اداره مجبور به ارائه کاری غیر از نشستن و پا روی پاانداختن و وراجی و با موبایل بازی کردن باشد! از آن آدمهایی که عشقشان رقابت در مسائل پیش پا افتاده ی بدرد نخوری مثل چشم و هم چشمی و کمالشان در اعلام "دوش صبحگاهی و عصرگاهی" است!!

باشد، بقیه محاسنش را نمی گویم .... امااااااااااااااااااااااااااااا

چند روز پیش تلگرامی می گفت لاتاری ثبت نام کرده! چنان ذوقی می کرد و می گفت فلانی و فلانی و فلانی هم که تیپشان اصلا بدرد آمریکا رفتن نمی خورد، ثبت نام کرده اند و رفیق ما هم نخواسته از آنها عقب بماند!!

خیلی سعی کردم جلو خودم را بگیرم اما عاقبت با لحنی مسخره برایش نوشتم: « چه خوووووب! با اینهمه محاسن و سطح عقلی بالایی که داری مطمئنم فقط تو انتخاب می شوی دوستم!!! »

و "دوستم" را گذاشتم پایان جمله ام که زهر، طعنه ام را بگیرد!!!

برایم نوشت: « تو بر عکس همه همیشه به من لطف داشتی و همیشه خوبیهای منو دیدی! واقعا ممنونم! فتااااااات! »

:|

پ.ن: خجالت زده شدم پیش خودم! کلا بدجنسی به من نمی آید!!!!

  • یک ایرانی


یک اداره داریم ...!

به شدت سرگرم کار بود که کسی از بیرون اتاق صدایش کرد. یک خانم جا افتاده بود که با سر اشاره کرد چند لحظه برود بیرون که کارش دارد! همانطور سرپایی و درعرض دوسه دقیقه مطمئن شد کارمند است و پرسید نوع قراردادش چیست و بعد با خنده گفت که برای پسر بیکارش دنبال همسری کارمند می گردد و بعدش هم گفت که پسرش از زنی که بیکار و علاف در خانه بچرخد و فقط دنبال چشم و همچشمی برای خرید اجناس برای خانه اش باشد، اصلا و ابدا خوشش نمی آید!!!!

آخر همین صحبت دوسه دقیقه ای:

آن خانم( با صمیمیت فراوان): خب نظرتون چیه؟! پسر من خیلی سالمه هااااااا!

خانم کارمند: 8-| :-|



 

  • یک ایرانی