اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

از همین دور و برها ...!

اینجا ایران است ...!

چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید ...
جور دیگر باید زیست!!!

آخرین مطالب
  • ۹۸/۰۶/۳۰
    98
  • ۹۸/۰۶/۲۸
    97
  • ۹۷/۱۲/۰۸
    96
  • ۹۷/۱۱/۲۹
    95
  • ۹۷/۱۱/۲۵
    94
  • ۹۷/۱۱/۱۷
    93
  • ۹۷/۱۱/۱۶
    92
  • ۹۷/۱۱/۱۵
    91
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    90
  • ۹۷/۱۱/۰۸
    89
آخرین نظرات
  • ۳۰ شهریور ۹۸، ۱۰:۵۶ - 00:00 :.
    :(
  • ۲۸ شهریور ۹۸، ۱۱:۰۴ - 00:00 :.
    :)
  • ۹ اسفند ۹۷، ۲۱:۰۰ - 00:00 :.
    :/
  • ۲۵ بهمن ۹۷، ۱۸:۱۲ - 00:00 :.
    :/

۵۰ مطلب با موضوع «زندگی» ثبت شده است

 

یک فوق لیسانس کارگردانی تئاتر داریم ...!

فعالیتی که ندارد هییییچ اما اوج ​فعالیت تئاتری اش در خلال زندگی روزمره، برنامه ریزی برای ترتیب یک س.ک.س چت با هر طرفداری است که بیش از حد معمول به تحصیلات او ابراز علاقه کند!!!!

 

پ.ن: از منبع بسیار موثق شنیده ام که می گویم! اسم جناب هنرمند هم محفوظ است! 8-/

 

  • یک ایرانی

 

یک هنرمند بسیار مردمی داریم ...!

بواسطه نوع فعالیت اجتماعی ام ، با یک هنرمند بنام آشنا شده ام و گاهی بواسطه تلگرام، در خصوص مسائل کاری گفت و گوی دو سه دقیقه ای داریم. دیشب بی مقدمه برایم پیام فرستاده که عزیییزم بااااید عکس و صدایت را برایم بفرستی چون اینطوری نمیتوانم با شما به لحاظ روحی (!) ارتباط برقرار کنم!

پ.ن: 8-/

  • یک ایرانی


یک تونل شهری داریم ...

برای احداث آن، کلی درخت از یکی از قدیمی ترین بوستانهای تهران را خشکاندند تا با کوتاه کردن دست درختان از زندگی آدمها، به اصطلاح خودشان ، پای رفاه و آسایش بیشتر را به زندگی مردم باز کنند...

پ.ن: به اصطلاح خودشان تعدادی از درختهای مانده در مسیر تونل را با ماشینهای مخصوص، جابجا کردند اما همه درختهای جابجا شده ، خشک شدند..


  • یک ایرانی


یک سازمان داریم ...

شرط لطف و دست و دل بازی را تمام کرده و بمناسبت ازدواج یکی از کارکنانش، ششششششش میلیووووون تومان (!) وام خرید وسایل داده تا ظرف دو سال بصورت اقساط آن را به سازمان برگرداند.

متاسفانه ازدواج کارمند نامبرده ظرف همان ماه اخذ وام، از عقد به طلاق انجامیده و وام عملا صرف بخشی از هزینه های طلاق شده است.

حالا که سازمان از بهم.خوردن زندگی کارمندش مطمئن شده، میگوید یا لیست و صورت حساب خرید وسایل با شش میلیون تومان وام دریافتی را بیاور یاااا وام را درسته و کامل و یکجا پس بده!!


پ.ن: :-/


  • یک ایرانی


یک شرکت آب و فاضلاب داریم ...

بعد از گذشت ساااالها عاقبت قرار است طرح جمع آوری فاضلاب شهری را اجرایی کند. در این راستا از هر خانوار مبلغ حدود چهار میلیون تومان ناقابل گرفته است تا پس از اجرای کانالهای مشخص، وارد فازهای بعدی این عملیات شود. در این میان مالکانی هم بوده اند که یا توان پرداخت مبلغ تعیین شده را نداشته و یا در پرداخت مبلغ، تاخیر داشته اند.

نتیجه این اتفاق، احداث کانال مقابل خانه هایی است که مالکشان پول مورد نظر را پرداخت کرده و بقیه خانه های بدهکار فعلا از همین کانال بدوی، نصیبی ندارند. اینکه تکلیف اجرای این پروژه که به اصطلاح "سراسری" هم هست چه میشود، فقط خداوند میداند و مسئولان ذیربط!

آیا این پروژه هم به دیگر پروژه های پول از مردم استانده (!) نیمه تمام اضافه خواهد شد؟!



  • یک ایرانی


یک تور زیارتی مشهد مقدس داریم ...!

اعضا تمام مسیر رفت و برگشت را زدند و رقصیدند و آواز خواندند. توی هتل هم در تمام مدت اقامت از بیشتر اتاقهای اعضای تور، کلا صدای بشکن و دست و آواز می آمد. شب هم تور لیدر محترم، یکی از اتاقها را که زورش میرسید تبدیل به پاتوق ورق بازی کرد تا کله سحر!

والا ما هم موافق خوشی و شادمانی و روحیه ایم اما به این هم معتقدیم که هر کاری، جای خودش را میخواهد و بعضی چیزها اعم از حرف و جا و سفر و ... هم حرمت دارد. 

پ.ن: صاحب تور یک جوان سی و چند ساله شهرستانی محترم است که فکر میکند تهرانیها کشته مرده ی خجستگی و رقص و آواز و قاطی پاتی شدن و بی بند و باری همه جوره اند و همین را دستمایه راه انداختن تور گردشگری و گاهگداری تور زیارتی و صد البته کسب درآمد کرده و این سفر نشان داد درست فکر کرده است!!!


  • یک ایرانی


یک شهرداری داریم...

سه سال مدام در زمان تعیین بودجه، یک پروژه دم دستی تکمیل شده را بعنوان یک پروژه در دست اجرا در لیست دیگر پروژه هایش میگذارد که بتواند بابت آن چند صد میلیون، بودجه بیشتری بگیرد! 

پ.ن: از نزدیک در جریان بوده و دیده ام که می گویم.

  • یک ایرانی


یک شاکی حقوقی داریم ...

صبح اول وقت برای گرفتن حق و حقوقش میرود دادگاه و بی توجه به دهها نفر آدمی که خیلی زودتر از او و حتی کارکنان دادگاه آمده اند و در انتظار روشن شدن دستگاه نوبتدهی و گرفتن نوبت هستند، به محض روشن شدن دستگاه نوبت میگیرد و کاری به اعتراض دیگر منتظران ندارد!

آخر دوست عزیز، جناب، محترم، آقاااا که دنبال حق و حقوق خودت هستی؛ آیا این حق است که اعاده حقوق شما به قیمت پایمال شدن حقوق دیگرانی که شبیه به خودت، دنبال حقوق از دست رفته شان هستند، تمام شود؟!

پ.ن: از ریز شدن روی این مسئله که این اتفاق در جایی که داعیه دفاع از حقوق مردم دارد رخ داده است ، گذشتم اما شما این موضوع را درشت ببینید!!


  • یک ایرانی


یک فرودگاه بین المللی داریم ...!

احتمالا از زبان چرب و نرم مسئولان امر ، اینکه در خلوت محدوده ی خارج از شهر، دور از دسترس و در جوار مقبره اموات بنا شده، از محاسنش محسوب میشود. اینکه دور و برش تقریبا خالی از تراکم بناهاست هم جزو خوبیهایش است. اینکه احتمالا در راستای طرح کویرزدایی بنا شده هم صد در صد جزو نیکی های این فرودگاه است اما ...

اما هیچ مسئولی زبان چرب و نرمش را بکار نمی اندازد تا بگوید چرا در طول سالنهای انتظار، برای مشایعت کنندگان یا به استقبال رفتگان، صندلی یا جایگاهی برای نشستن وجود ندارد!

آخر این چه رسم مهمان نوازی است که به این شیوه، مهمان را به بهانه نبود جای نشستن و استراحت ، مجبور به ترک هرچه سریعتر فرودگاه میکنید؟ 

پ.ن ۱: تخلیه امن اضطراری از نوعی دیگر !


  • یک ایرانی


یک اقتصاد درست و درمان داریم ...!

اینکه برای گرفتن یک کیلو گوشت قرمز باید با کارت ملی و دفترچه درمانی ، صبح کله سحر از خانه بیرون بزنی و تا ظهر توی صف بایستی با خودت است اما اینکه حوالی ظهر در آن صف عریض و طویل، چیزی به تو برسد با خداست !

پ.ن: اقتصاد مقاومتی مال ماست ، بی مقاومت و مفت مفتش مال بالا نشینها!


  • یک ایرانی