یک اداره داریم ...!
به شدت سرگرم کار بود که کسی از بیرون اتاق صدایش کرد. یک خانم جا افتاده بود که با سر اشاره کرد چند لحظه برود بیرون که کارش دارد! همانطور سرپایی و درعرض دوسه دقیقه مطمئن شد کارمند است و پرسید نوع قراردادش چیست و بعد با خنده گفت که برای پسر بیکارش دنبال همسری کارمند می گردد و بعدش هم گفت که پسرش از زنی که بیکار و علاف در خانه بچرخد و فقط دنبال چشم و همچشمی برای خرید اجناس برای خانه اش باشد، اصلا و ابدا خوشش نمی آید!!!!
آخر همین صحبت دوسه دقیقه ای:
آن خانم( با صمیمیت فراوان): خب نظرتون چیه؟! پسر من خیلی سالمه هااااااا!
خانم کارمند: 8-| :-|
- ۳ نظر
- ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۱