یک اداره داریم ...!
از اینکه به واسطه اتفاقی توی راهروها قدم بزنم و ببینم در جایی/ سازمانی که شعارش خدمت است، دو سوم کارکنان عملا بیکار و طی روز با گوشیهایشان، پیگیری کارهای شخصی شان، وراجیهای بی ثمر با همکارانشان و ... سرگرمند، حال بدی پیدا می کنم.
پ.ن: برادر من! خواهر من! خب شرایط/پارتی(!) فراهم شده که جای آدمهای خدمتگزار به حق یا ناحق بنشینی و خدمت کنی! خدمت کن وگرنه مفت خوردن را بیخیال شو و جایت را بده به آنهایی که واقعا تشنه ی خدمت به مردمند ...
- ۱۳ نظر
- ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۷